سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و چون دهقانان انبار هنگام رفتن امام به شام او را دیدند ، براى وى پیاده شدند و پیشاپیش دویدند . فرمود : ] این چه کار بود که کردید ؟ [ گفتند : عادتى است که داریم و بدان امیران خود را بزرگ مى‏شماریم . فرمود : ] به خدا که امیران شما از این کار سودى نبردند ، و شما در دنیایتان خود را بدان به رنج مى‏افکنید و در آخرتتان بدبخت مى‏گردید . و چه زیانبار است رنجى که کیفر در پى آن است ، و چه سودمند است آسایشى که با آن از آتش امان است . [نهج البلاغه]

 

سفر قندهار

میگریزم و جشمهایم بیشتر به دنیای فسرده ی آهن و زباله می آزارادم

بی اختیار می تازم به سوی طبیعت و به سوی آدم هایی که

هنوز طبیعت را دوست دارند

از این رو در ایران دغدغه ی من معماری بود و کوچ

چندیست که سرزمین افغان فغان آلوده، دوربینم را مسحور کرده

و رنگهای سکرآور انسان و طبیعت شیفته ام ساخته اند.

اینک عکس هایم فریاد می زند: انسان با وجود بدترین

حوادث، اگر با طبیعت و احساس خود صادق باشد،

باز هم زندگی آسان است.

لبخند در چهره ها و جغرافیای رنجور افغانستان، دوربین مرا

به گریه انداخته و مرا برانگیخته تا باز هم او را به سفر قندهار ببرم.

به دوربینم قول دادم بیهوده عکس نگیرم و از آبگینه ی

راستین هستی سیرابش نمایم چرا که او نگاه بان چشم های من است.

 

 

 

 

 

 

 


کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مرتضی اکبری کجانی 90/10/29:: 10:27 عصر     |     () نظر

 

16 قطعه عکس کوچ عشایر آثار مرتضی اکبری

آوای کوچ

The Sound of Migration

 

این آخرین روزهای گونه ای از زندگی بهارانه است که مردمانش همواره در کوچه ی کوچند و بهار را جستجو میکنند زندگی کوچندگان، آمیزه ای از رنگ و رنج و گنج است.

و زن در این میانه بنیان و رکن یک سفر چند هزار ساله است.چراغ این زیبایی میرود تا خاموشی گیرد و انسان میرود تا پهنای سبز زمین را به اندوه آهن گرفتار نماید.

برای من راهی نمانده تا از آخرین لحظه های ناب زندگی، عکس بگیرم و بهار را خاطره کنم و مردمان را به ستایش گل و کاشت درخت و دوستی طبیعت فرا بخوانم من با عکسهایم فریاد میزنم که زندگی یعنی عشق و عشق در درون انسان و طبیعت جاری است اما به زنجیری سخت گرفتار آمده است!

این پکیج آماده عرضه به تمامی دوستداران طبیعت و فرهنگ ناب ایران می باشد.

morteza_akbari@yahoo.com


نوشته شده توسط مرتضی اکبری کجانی 90/10/29:: 9:57 عصر     |     () نظر

درباره

مرتضی اکبری کجانی
مرتضی اکبری کجانی: متولد1341-اصفهان من عکاس هستم و پدرم و حتی مادرم هم عکاس بود و من وارث دوربین آنها میباشم.در دوران انقلاب و دفاع مقدس به طور جدی وارد دنیای حرفه ای عکس شدم جلوه های انقلاب ناخوداگاه مرا و دوربینم را به صحنه برد،تا نسبت به تاریخ و وطنم حساس باشم و اکنون هزاران عکس صادقانه محصول کارم بوده اند.در معماری و طبیعت(مجموع هنر ها)هم فعال بوده ام.شاید به همین خاطر که اهل شهر لاجوردی اصفهانم.شهری با معماری های زیبا که آدم را اسیر و عاشق میکند و جغرافیایی چهار فصل که حتی کوچ نشینان بکر را به ان وادی میکشد. خلاصه که من و دوربینم حیران و سرگردان،هنوز شکار می کنیم ولی تمام نمیشود...
صفحه‌های دیگر
پیوندها